پابرهنه فرار کن با شخصیت هایی بی نام و بی صورت

به گزارش وبلاگ لاراول، مهدی حاجی باقری نویسنده کتاب پابرهنه فرار کن به خبرنگار خبرنگاران در اصفهان، با بیان اینکه این کتاب شامل 9 داستان کوتاه است که در پاییز 98 از سوی نشر مایا منتشر شد، گفت: حدود یک سال در پیچ و تاب مراحل کسب مجوز بودم و با وجود اینکه بیشتر ناشران به خاطر شرایط بد بازار کتاب و کم شدن سهم کاغذ با تیراژهای 100 و 200 جلدی اقدام به چاپ کتاب هایشان می کردند، این کتاب با استقبال ناشر روبه رو شد و هزار نسخه از آن در چاپ اول منتشر شد.

پابرهنه فرار کن با شخصیت هایی بی نام و بی صورت

وی درباره سبک داستان های این کتاب ادامه داد: داستان های موجود در این مجموعه حال و هوایی سورئال گونه دارند اما از چهارچوب های مکتب سورئالیسم کمی فاصله دارند.

حاجی باقری ادامه داد: از دیگر ویژگی های داستان های این مجموعه، بدون نام بودن تمام شخصیت هاست. هیچ کدام از شخصیت های موجود در داستان های این مجموعه نام و صورت ندارند و فضاسازی طوری صورت گرفته که خواننده هر چهره ای را که در تخیل خودش می سازد، برای شخصیت ها انتخاب کند.

این نویسنده درباره ایده نوشتن این داستان های کوتاه گفت: ایده بعضی از داستان های این کتاب را از فکرها و خواب هایم گرفته ام. مثل داستان مردی که سرش شکاف برداشته و افکارش مثل صمغ از سرش ترشح می نماید و مردم، کاسه به دست، هر روز برای خرید فکر جلوی درِ خانه او صف می کشند.

حاجی باقری با اشاره به شرایط پیچیده زمان رونمایی از کتاب گفت: خوشبختانه جشن رونمایی از طرح جلد و جشن امضای کتاب با آنکه پس از اتفاقات تلخ آبان ماه 1398 برگزار گردید، با استقال خوبی روبرو شد و فریده روشن، مدیر کمیسیون فرهنگی شورای شهر اصفهان در جشن امضا حضور یافت و از این اثر حمایت کرد.

در ادامه، برشی از کتاب پابرهنه فرار کنرا با هم می خوانیم:

وقتی آنکه مقصود است، صدایمان را نشنود، زبان به چه درد خواهد خورد؟ تکه گوشتی که می لقد برای هیچ. وجود یک چیز درگرو حضورش نیست. باید خواهانی برایش باشد، باید مقصدی برایش باشد، خریداری ضروری است. پس او در دنیای مردگان نه چشم دارد، نه زبان، نه گوش و نه حتی فکر، و اینجا هیچ خریداری برای فکر نیست.

رد تاریکی را گرفته و پیش می رود، در جهت خورشید؛ خورشیدی که خاموش و بی صدا چون تکه سنگی خاکستری در آسمانی تیره به زحمت خودنمایی دارد. گمان می نماید که اگر از تاریکی آمده است پس لابد باید در تاریکی نشسته باشد. طلب استغراق. با هر قدم، هزار قدم در سیاهی فرو می رود. دیگر نه کلاغ ها قابل رؤیت اند و نه دکان ها. حتی نمی تواند دست های خودش را ببیند.

-آهای. مراقب باش پایت را روی آب نگذاری.

صدای خودش است. اولین بار است که صدای خودش را می شنود. حال می گردد که چشم وجود داشته باشد، گوش و زبان هم؛ اما فکر چه؟ شک دارد که خودش طالب افکار خودش باشد

یادآوری می گردد، کتاب پابرهنه فرار کن نوشته مهدی حاجی باقری با قیمت 14 هزار تومان از سوی نشر مایا منتشر و در کتابفروشی ها عرضه شده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "پابرهنه فرار کن با شخصیت هایی بی نام و بی صورت" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پابرهنه فرار کن با شخصیت هایی بی نام و بی صورت"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید